به گزارش روابط عمومی انتشارات سوره مهر، «گاندی و شرکا» نوشته معصومه صفاییراد، «ما اینگونه ما شدیم» نوشته بهداد دالوندی، «آنجا» نوشته تیمور آقامحمدی و «تانگوی یوز و شاهین» نوشته مهدی مافی، چهار کتاب جدید انتشارات سوره مهر هستند که رونمایی و روایت آنها با حضور جمعی از علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی انجام شد. […]
به گزارش روابط عمومی انتشارات سوره مهر، «گاندی و شرکا» نوشته معصومه صفاییراد، «ما اینگونه ما شدیم» نوشته بهداد دالوندی، «آنجا» نوشته تیمور آقامحمدی و «تانگوی یوز و شاهین» نوشته مهدی مافی، چهار کتاب جدید انتشارات سوره مهر هستند که رونمایی و روایت آنها با حضور جمعی از علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی انجام شد.
آشناترین غریبه
نخستین روایت با کتاب «گاندی و شرکا» آغاز شد. همسر و همسفر نویسنده در سفر به هند، پیش از آغاز روایت به قرائت بخشهایی از کتاب پرداخت. سپس، معصومه صفاییراد، نویسنده کتاب ضمن روایتی از داستان کتاب، به بیان تجربیات خود در طول کتابت و تجربهاندوزی در سفرش پرداخت.وی که برای نوشتن این کتاب به کشور هند سفر کرده است، گفت: سفر هند ابتدا برایم میسر نبود اما پروژهای که آغاز کرده بودم، مواجهه شیعیان جهان با رویداد محرم بود. به همین دلیل سفر را از باکو آغاز کردم و سپس به استانبول و عراق رفتم.صفاییراد بیان کرد: هند رؤیای اولیهام بود و بسیار دوست داشتم به این کشور سفر کنم. کار بسیار دشواری بود؛ چون هند کشوری گسترده بود و شیعیان آن به نسبت جمعیت زیاد نبودند اما همین جمعیت نیز در شهرهای مختلف پراکنده بودند.او افزود: وقتی اسباب سفر مهیا شد، بین شهرهایی که جمعیتی از شیعیان در آنها زندگی میکردند، ابتدا بمبئی و سپس حیدرآباد را برای جمعآوری اطلاعات در مورد آیین محرم انتخاب کردم.
نویسنده کتاب «گاندی و شرکا» ادامه داد: مواجهه با دینداری هندیها شاید برای ما سخت باشد؛ زیرا با خرافات مخلوط شده و اسلام و تشیع از منبع واقعی به آنها نرسیده است، بنابراین اولین نکته این است که آنها را قضاوت نکنیم.صفاییراد عنوان کرد: برای آشنایی با آیین آنها تلاش کردم در مراسم مختلف شرکت کنم، آن هم نه بهعنوان یک شیعه ایرانی بلکه مثل یک شهروند عادی از جمع خودشان.معصومه صفاییراد با برشمردن سنتهای ویژهای که شیعیان هند در مراسم عزاداری و روضههای خانگی اجرا میکردند، افزود: به هر شهری که برای شرکت در مراسم سفر میکردم، آشناترین غریبه جمع میشدم.
روزگاری که ما پشت سر گذاشتیم
دومین روایت را بهداد دالوندی بهصورت ویدئویی برای مهمانان تماشاخانه داشت اما پیش از او، محسن فراهانی، طنزپرداز جوان به خوانش بخشهایی از کتاب پرداخت.دالوندی که کتاب طنز «ما اینگونه ما شدیم» را به رشته تحریر درآورده در مورد کتابش گفت: این کتاب شامل ۱۸ ناداستان کوتاه طنز است که بهدلیل سبک نگارش من، مختصر و کوتاه است. این داستانها خاطرات مشترک واقعی من و همسنوسالانم است و هدف از نگارش آن، این است که نسلهای بعدتر بتوانند روزگاری را که ما پشت سر گذاشتیم، تصور کنند.وی ادامه داد: پیام این کتاب یادآوری سرگذشت یک نسل است و مخاطب آن هر کسی با هر سنوسالی میتواند باشد. بهداد دالوندی تأکید کرد: تکتک اتفاقات این کتاب را زندگی کردهام. جرقه نوشتن این کتاب در محل کارم خورد؛ روزی که میخواستم در شرکت برق اعمال خاموشی کنم، یادم آمد که آنوقتها هر بار دور هم جمع میشدیم، برق قطع میشد و با یادآوری خاطرات آن روزها، تصمیم گرفتم آنها را بنویسم.
وی عنوان کرد: فصل مشترک شغل من با خاطرات تاریک دوران کودکی، منشا نگارش این کتاب شد که شک ندارم برای دههشصتیها مروری بر خاطرات است و در جاهایی از کتاب انگار دارند دفتر خاطرات خود را ورق میزنند.
پای ایران در میان بود
«آنجا» نام کتاب دیگری بود که توسط تیمور آقامحمدی، نویسنده آن، روایت شد. او در ابتدای صحبتهایش گفت: اگر نوشتههای دوران نوجوانی را کنار بگذارم، ۲۵ سال است که برای نوجوان و بزرگسال داستان مینویسم. این اواخر آنچه فکر مرا مشغول میکرد، اندیشیدن به مرگ بود و برایم سؤال بود که آن نقطه پایان کجا میتواند باشد؟آقامحمدی افزود: اگر به من بگویند آخرین فرصت توست برای اینکه آخرین کتابت را بنویسی، باید شروع میکردم و کاری میکردم که اگر از دنیای دیگر کارنامه زندگیام را نشانم میدادند، حسرتی نداشته باشم.وی ادامه داد: تصمیم گرفتم همه کارهایی را که دارم انجام میدهم، کنار بگذارم و به یک ایده فکر کنم. خواستم از ایران و ایرانی بنویسم. زمان داستان سال ۱۴۲۰ زمانی در آینده است و در شرقیترین شهر روسیه، جایی که خورشید از آنجا طلوع میکند.نویسنده کتاب «آنجا» افزود: نیاز به شناخت عمیقتر از ایران و روسیه و آذربایجان داشتم پس یا باید به ادبیات و تاریخ آنها مسلط میشدم یا به روسیه سفر میکردم.آقامحمدی بیان کرد: چون امکان سفر نداشتم، به خواندن درباره ایران و اندیشه ایرانی و روسیه و ادبیات آن و موارد دیگر پرداختم و دادههای مختلفی را جمع کردم. میدانستم این بزرگترین پروژه داستانی زندگی من است.
این نویسنده با اشاره به روند نگارش کتاب و تحویل اثر به ناشر اظهار کرد: پس از چند ویرایش، در نهایت به سفر رفتم و بعد از سفر به روسیه، رمان خود را تکمیل کردم. نمیتوانستم چیزی را در داستان سرسری بگیرم زیرا پای ایران در میان بود.وی افزود: وطن برای من حکم پدر کهنسال صبور و مهربان را دارد و منِ کوچک برای این پدر کهنسال چه میتوانستم بکنم جز نوشتن!پس از روایت قصه نگارش رمان «آنجا»، بخشهایی از کتاب با صدای رضا آفتابی، گوینده قرائت شد.
فوتبال: زبان مشترک مردم دنیا
آخرین کتاب، «تانگوی یوز و شاهین» بود که فضایی کاملا فوتبالی به سالن تماشاخانه داد. پیش از روایت کتاب توسط نویسنده، بخشهایی از کتاب را رسول مهربانی، گزارشگر ورزشی تلویزیون برای حاضران خواند.مهدی مافی، نویسنده کتاب «تانگوی یوز و شاهین» درباره نحوه نگارش کتاب گفت: جام جهانی به میزبانی قطر بود و اولینبار بود که این بازیها در یک کشور اسلامی در خاورمیانه برگزار میشد. این رویداد حواشی بسیاری داشت از حرف و حدیثهای حقوق بشری پیرامون افرادی که در ساخت استادیومها جان باختند تا حضور همجنسگرایان و جمعیتی از هواداران اسرائیلی.او بیان کرد: مجموع این داستانها و حواشی سبب شد تا کتاب اولم را به عنوان یک سفرنامه ورزشی بنویسم. چندی بعد، چین میزبانی جام ملتهای آسیا را به دلیل کرونا نپذیرفت و قطر بلافاصله بعد از انصراف چین، برای برگزاری این رقابتها اعلام آمادگی کرد. نکته مهم این میزبانی، اعلام قطر برای پرداخت پول بلیط بازیها به فلسطین و حضور تیم فلسطین در این رقابتها بود، بنابراین من نیز به همراه تیم ملی عازم قطر شدم اما فکر نمیکردم سفرنامه دوم را بنویسم.
نویسنده کتاب «تانگوی یوز و شاهین» با بیان اینکه فضای استادیومها در قطر بسیار متفاوت از بازیهای جام جهانی بود مثلا هواداران از کشورهای اسلامی با چفیه و پرچم فلسطین در استادیوم حاضر شده بودند، افزود: برخی هواداران انگیزه سیاسی داشتند حتی شعار «الموت لااسرائیل» سر میدادند و در مجموع فضای شهر، فضای استادیوم و فضای بازی بسیار متفاوت از جام جهانی بود و این دلایل سبب شد وقتی به ایران بازگشتم، تصمیم گرفتم حتما کتابم را بنویسم.مافی بیان کرد: سعی کردم در این کتاب فضای پرسهزنی در قطر را حفظ کنم. کتاب اول و دومم شباهتهای بسیار جدی با هم دارند و پایانبندی کتابم کاملا شبیه هم است.این نویسنده ادامه داد: من همیشه فکر میکردم در زندگی فقط یک زبان مشترک با مردم دنیا برای مراوده داریم و آن، زبان انگلیسی است؛ اما بعد از این سفر متوجه شدم زبانهای دیگری داریم که میتواند یک دوستی عمیق با انسانهایی که تابهحال آنها را ندیدهایم، ایجاد کند و آن زبان فوتبال، فندک، فلسطین است و این سه، زبان مشترک همه مردم دنیاست.در پایان این مراسم از کتابها با حضور نویسندگان رونمایی شد.